خاطره ای از مادر شهید علیرضا مولایی

علیرضا از کودکی بسیار مهربان و پاک بود او پاک به دنیا آمد پاک زندگی کرد و پاک هم رفت در خانه اخلاق بسیار خوبی داشت در طول زندگی اش حتی یک کلمه رکیک به زبان نیاورد نه به من نه به اطرافیان خود حرف تندی زد و وقتی به عملیات می رفت با خوشرویی و بسیار شاد از خانه می رفت و وقتی بر می گشت می دیدیم زخمی شده است وقتی به بیمارستان به ملاقاتش می رفتم می گفت مادر اصلا گریه نکن و ساکت باش و من آنچه (خدا ) می خواست انجام دادم وقتی به جبهه می رفت با خوشحالی می رفت وقتی که از عملیات سالم بر می گشت خودش تلفن می کرد ولی وقتی زخمی می شد از بیمارستان تماس می گرفتند آخرین باری که به جبهه می رفت راضی نشد به بدرقه اش بروم.