دست نوشته شهید ناصر اجاقلو

بسم الرب الشهدا
با سلام و درود فراوان به امام زمان و نایب بر حقش امام روح الله و شهیدانی که با نثار خون خویش بر ما چگونه زیستن را آموختند دو روز باز دیگر دلم هوای بسیج منطقه ۸ پریده است بیاد دوستان همدل و همدرد به یاد شهیدان جاوید و به یاد گمنامان و به یاد مفقودهایی که خودشان رفتند نه نامی و نه نشانی از خود بجای نگذاشتند شهیدانی که با خلوص و صمیمیت و فداکاری به جبهه های حق علیه باطل شتافتند و در این راه از خون پاک خویش گذشتند و جنازه هایشان هم در صحرای بصره و یا میعادگاه بعدی بعدی حزب الله و یا اردوگاه جندالله برای فتح بیت المقدس مانده و هیچ نشانی هم از خود به غیر از خاطرات خوش و لحظات شیرین و ایثارهای جانانه دردیست ماندنی بیاد شهید مفقودالاثر محرمعلی صالحی که فقط می توانم بگویم یک دنیا صفا بود و یک جسم بدون ریا و هوا همیشه از حرکت های الهی او از سخنان دلنشین او از فعالیت خالص او از جدیت و پیشنهاد و انتقاد بجا و بدون نظر او خلاصه می توانیم به عنوان فردی که خدا عاشق او شده بود چون که او عاشق تمام عیار خدا بود نام ببرم. محرمعلی آن زمان که در گروه مقاومت منطقه ۱۸ به عنوان مسئول تبلیغات فعالیت می کرد تنها روزها درس می خواند و به دکان می خواند و به دکان برادرش کمک می کرد به عنوان یک فردی که همیشه در کارهای بسیج و مسئولیت خود فعال و از همه بچه ها پرشورتر بود. طوری که ما تعجب می کردیم شب ها تا ساعت ۱۱ الی ۲ دیوار می نوشتند بعداً می خوابید صبح دکان را باز می کرد در ساعت ۴ نمی دانم دقیق ساعت چند ولی معمولاً نانوایی زود باز می شود بعد از آن به مدرسه می رفت. خلاصه در همه کارهایش در خانه٬ بسیج٬مدرسه همیشه حزب الله بود من اگر کسی در انقلاب بیشتر کار کند بیاد محرمعلی می افتم که همیشه و در همه حال در اختیار بسیج و سپاه بود. وقتی که در کاری گیر می کردیم فوری به سراغ صالحی می رفتیم. موقعی که بسیج مشکلی داشت اکثراً در رفع آن صالحی جلو بود. اگر بسیج یا ادارات٬ ارگان ها کار خوبی می کردند بیشتر از همه محرمعلی خوشحال بود و اگر کار بدی بود از همه ناراحت تر. حتی اگر ماشین سپاه و یا بسیج خراب می شد محرمعلی فوری ناراحت می شد. خلاصه دلش برای انقلاب می سوخت. در راهپیمایی ها بیشتر محرمعلی شعارهای تندرو بجا می داد. در تشییع جنازه٬ در نماز جمعه اکثراً حاضر بود. موقعی که از جبهه فتح المبین برمی گشتند در حالی که ما بیش از ۴ نفر شهید داده بودیم به عنوان نماینده نیروهای اعزامی از زنجان در نماز وحدت از ایثارگری های شهیدان سخنانی گفت که واقعاً برای ما درس عبرتی بود ولی حیف که قدر او را ندانستیم خلاصه برای ما می توان گفت زاپاس بود. در هر کجا احتیاج می شد اگر کسی را از بسیج می خواستند٬ اگر سپاه کسی را معرفی کنیم زود نام محرمعلی به میان می آمد ولی با آن همه کار شخصی و بسیج اصلاً کمی هم ناراحتی و خستگی در سیمای او نمی دیدیم. همیشه خندان و خوشحال بود. درددلش زیاد بود ولی کم می گفت. ناراحتی را در داخل نگه می داشت. خنده را در بیرون نشان می داد. در دعای توسل و کمیل خالصانه دعا می کرد. در خانه های شهیدان نوحه خوان بود و دعاخوان. در بعضی از جاها هم قرآن خوان. خلاصه مخلصانه در راه خدا کار می کرد و خدا هم اجر او را داد و در عملیات رمضان در حالی که در سینه خود زخم عملیات بیت المقدس را داشت، در قلب خود داغ دوستان شهیدش را داشت و در سر تا پای خود عشق به معبود را داشت پرواز کرد حیف که قدر او شناخته نشد و مظلومانه و غریبانه شهید شد و جنازه او هم در صحرا ماند. بسیج منطقه ۱۸غیر از صالحی ها و صمدی ها همیشه محل پرورش شهیدان دیگری جانبازان و دلاورانی چون پرویز یوسفی و مالک قزلباش و اسدالله علی محمدی و عینعلی جعفری بود،که اگر آدم از نام های این ها، دیدارهای این ها، ایثارهایی آن ها را می خواند. پرویز کسی بود که عاشقانه بیشتر در جبهه ها و عملیات ها بود. فتح المبین، بیت المقدس و محرم شاهد ایثارگری های او بوده و هست تقریباً قبل از شهادتش چند روز قبل در شیراز ما به بالای سرش رفتیم که زخمی بود. هی می گفت پس چرا من شهید نمی شوم خدا چرا مرا قبول نمی کند. ای وای چه جوانانی بودند و رفتند. ایثار مالک خلوصیت و پرکاری عینعلی سادگی آدم را مبهوت می کند و باز منطقه ۱۸ شهیدان گمنامی و مفقودالاثر همچون قربانعلی قربانی معروف به حاجی و داوود قربانی و کارهای سخت پایگاه همیشه به عهده حاجی بود همیشه مثل شیر در حرکت هایش کوشا بود. شیر عمل و میدان مبارزه بود و جنگ را تا پیروزی نهایی می خواست ادامه دهد که خدا در عملیات بیت المقدس همراه با پسرعمویش داوود قبول کرد که اصلاً جنازه هایشان هم بدست نیامد شاید جسم بی روحشان در زیر آب های عراق مانده باشد و برای همیشه به پیش معبود معبود خود پرواز کردند. این شهیدان ما راه حسین را رفتند و همچون حسین مظلومانه شهید شدند. مظلومیت حسین فقط نخوردن آب نبود. حسین را به عنوان اینکه یک مردی است که بر علیه یزید قیام کرده است شهید کردند در حالی قدر و منزلت حسین را ندانستند. شهدای ما همچون صالحی و قربانی و صمدی و … قدرشان ندانسته شد و گمنامانه به پیش معبود خود پرواز کردند و از سفره احسان بی پایان خدا همراه با شهیدان دیگر تاریخ غذا می خورند. خدایا به احترام خون پاک شهیدان به ما آگاهی از دین و ایمان کامل عطا فرما تا بتوانیم راه شهیدان را و مسئولیت بزرگی که بر گردن ما گذاشتند از عهده آن برآییم و همیشه به عنوان ادامه دهنده راه شهیدان در این سنگرهای حق علیه باطل باشیم تا ما را خودت قبول کنی شاید بار دیگر روی پاک و پرمهر شهیدان را زیارت کنیم. خدایا به ما خلوص عطا فرما تا خالصانه در راهت قدم برداریم.