شهید حمید مکی

شهید حمید مکی متولد ۱۳۳۷/۹/۶در شهر زنجان، دانشجوی رشته برق در انستیتو تکنولوژی زنجان بود و در انجمن اسلامی دانشگاه فعالیت چشمگیر داشت و در شکل گیری انقلاب اسلامی به همراه دوستانش در گروه های مقاومت فعالیت می کردند

که بلافاصله پس از فرمان امام به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زنجان درآمد و در درگیری کردستان به نبرد با منافقین همراه با برادر بزرگوار شهید دکتر چمران در گروه وی در جنگ پاوه شرکت کرد و پس از ختم غائله کردستان از اولین روز شروع جنگ به خوزستان شتافت و بصورت مداوم در جبهه های حق علیه باطل شرکت می کرد و پس از بازگشایی دانشگاه از عضویت سپاه انصراف داده به انستیتو روی آورد، ولی این مدت بسیار کوتاه بود زیرا که نتوانست جبهه را فراموش کرده به تحصیل بپردازد و با عضویت در بسیج مستضعفین مجدداً به نبرد با بعثیون رفت که سرانجام به تاریخ ۱۳۶۲/۹/۳۰ در عملیات والفجر ۴ در منطقه پنجوین به همراه برادرش همزمان ولی در دو گروه جداگانه و در یک لحظه به شهادت رسید و دو برادر گویا که به شهادت هر دو با هم اطلاع داشتند که دلیل بر این مدعا وصیتنامه مشترکی است که نوشته و امضاء نموده اند. در وصیتنامه قید شده اگر جنازه ما دو با هم بدست شما رسید، اگر مقدور باشد، در یک ردیف با هم دفن نمایید و همانطور هم شد.

وصیت نامه:

بسم رب الشهداء

((یا ایتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربک، راضیة مرضیة))سوره فجر آیات ۲۷تا۲۹با نام الله ، تنها امید گم گشتگان، تنها غایت محرومان و تنها دست گیرنده مسکینان، با نام الله ، او که خالقم اوست
و من مخلوق اویم. با نام او که، تنها معبودم و معشوقم اوست و من عابد و عاشق اویم. حمد و سپاس خدایى را که مرا از عدم به سوى وجود راهى ساخت و مرا از پستى و بلندیهاى روزگار نجاتم داد و از پرتگاه گناهان و معاصى رهانید و بسوى خویشتن سوق داد.
درود و صلوات بر محمد (ص) رسول گرامى اسلام که با رسالت خویش تعهد مسلمان بودن را بر دوشمان نهاد
که توانستیم در این کانال گام برداشته و بسوى وجود مطلق روانه گردیم. سلام بر على (ع) که با خون رنگین خود چگونه زیستن و چگونه مردن و شهادت را به ما آموخت و به ما درس شهامت و مردانگى و حریت داد.
درود و سلام بر مهدى آل محمد (عج) که با ظهور خود آزادى را براى مستضعفان و مظلومان به ارمغان خواهد
آورد و زنجیرهاى اسارت و بندگى را از اندام آنان خواهد درید و با فریادش لرزه بر اندام ظالمان و مستکبران و شیطان خواهد افکند.
سلام به روح الله ، نورى که در ظلمت درخشید، هم چو خورشیدى که در ظلمت شبانه جهل و نادانى طلوع کرد
و ما را که غرق در این ظلمت، جهل و نادانى بودیم با رسالت پیامبر گونه خویش هدایتمان کرد. درود و سلام به روان پاک شهداء از بدر تا والفجر که با خونهاى خویش راه سعادت را بر ما گنهکاران گشودند و درخت تنومند اسلام را آبیارى کردند.
خدایا! قسمت مى دهیم به مقربان درگاهت، بر محمد و على ات، بر فاطمه و حسینت، بر مهدى موعودت
از گناهان ما درگذر و به ما توفیق رسیدن به خویش را عطا فرما و نسیم هدایت را به سوى ما بوزان که
سعادت و جاودانگى انسان در رسیدن به لقاى تو و نظر داشتن به وجه اقدس توست. بارالها! سوگند به پاکى
پاکان درگاهت و تو را قسم به حبیبانت، امام بزرگوار ما در پناهى ازلى خودت تا انقلاب مهدى (عج) حتى در کنار این بزرگوار حفظ بفرما. معبودا! تو را سوگند به مصیبتهاى فاطمه (س) و زینب (س) به مادران شهداء و پدران و خانواده هاى شهداء صبر عنایت بفرما.
در آخر ما حقیران که لیاقت سخن گفتن در برابر امت شهیدپرور و همیشه در صحنه نداریم، چند جمله پیام
گونه به تمامى برادران و خواهران و امت قهرمانمان داریم. اماممان را آن پیر جماران، یار مستضعفان و دشمن
مستکبران و سرمایه داران، حسین زمان را تنها مگذارید که عزت و شرفمان در گرو این مرشد پیر است و همیشه دعا گویش باشید. عناصر ناپاک و گرگان میش صفت را که با تزویر و ریا خود را انقلابى جا زده و در صفوف فشرده شما جا داده اند، مى خواهند انقلابیون واقعى و خط امامى را منزوى کرده و جاى آنها بنشینند از صفوف خود بیرونشان کنید.
از خانواده هاى شهدا که حق بزرگى بر گردن تک تک ما دارند که همه شما امت قهرمان خانواده شهید
هستید، حمایت کنید و تنهایشان نگذارید. در پایان تنها خواهشى که از تک تک شما امت حزب الله داریم، این است که حلالمان کنید و براى آمرزش گناهانمان دعا کنید.
اگر جنازه هاى ما باهم به دستتان رسید ما را در یک جا دفن کنید. اگر امکان داشته باشد، حتما در یک ردیف
دفن کنید و نمازمان را حتما آیت الله سید اسماعیل موسوى زنجانى امام جمعه محترم و یار اماممان بخواند.
در خاتمه ما حمید و مجید مکى از تمامى خانواده و دوستان و آشنایان حلالیت طلبیده و التماس دعا داریم که
خداوند بارى تعالى از گناهانمان بگذرد.
مرگ بر شرق و غرب
خدایا، خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار