اسد همیشه بچه شاد و زرنگی بود و همیشه در راه خدا گام بر می داشت. تازه قرآن خواندن را یاد گرفته بود که در مسجد اذان می گفت، مداحی می کرد. ایشان تا اول دبیرستان تحصیل کرده بودند که مدارس با ادامه مطلب
اگر ما بخواهیم از عظمت شهدا صحبت کنیم خیلی مشکل است. شهدا اسوه مقاومت و ایثار و در بین ما نمونه و امانت خدا بودند. اما برادرم اخلاق خاصی داشتند و در نظر ما امانتی در دست ما بودند و در همه ادامه مطلب
از اخلاق او بگویم، می گویند مادرش است ولی اخلاق خوبی داشت زیاد به خانه نمی آمد وقتی هم می آمد پوتین هایش را در نمی آورد و می گفت که دوستانم منتظر هستند به همه بچه هایی که درس داده آنها ادامه مطلب
مادر شهید: محمد در سن ۶ سالگی سال اول دبستان را شروع کرد. ایشان از همان اول استعداد خود را در طلب علم نشان داد، چرا که از هوش و ذکاوت بسیار بالایی برخوردار بود و این استعداد و علاقة خود را ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم « ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین » من خواهر شهید سهراب اسماعیلی هستم، خواهر کوچک شهید هستم. وقتی آن ها بودند ما خیلی کوچک بودیم، ولی تا اندازه ای که یادم ادامه مطلب
صحبت در مورد سردار شهید ناصر اوجاقلو که از سرداران بزرگ شهر ما و یکی از نیروهای بسیار با ارزش و یکی از رفیقان صدیق ما مشکل است. ایشان جزء آن عده شهدایی بودند که ارادت عجیبی به خانواده اهل بیت(ع) داشتند. ادامه مطلب
زمان: ۱۳۶۴،ساعت ۰۰/۱۶، آسایشگاه مربیان آموزش نظامی چند نفر از مربیان، کلاس بعد از ظهر را تمام کرده اند و با چند نفر دیگر که تازه از خواب بیدار شده اند، منتظر دم کشیدن چایی اند. روح الله(شهید روح الله شکوری): داوود ادامه مطلب